روز های پاییزی!
سلام نازنینم! این روزا مامان کلی سرش شلوغ شده!! از اول هفته به امید خدا دارم میرم مدرسه ای که عمه زهرا میره،36تا دانش آموز کلاس پنجمی با مزه دارم که حسابی خسته ام میکنن ولی خیلی بانمکن! من کلاس پنجمیم و عمه زهرا کلاس ششمی! هفته پیش که خبر دادن برم سر کلاس اونقدر استرس تورو داشتم که بازم رگ گردنم شدید گرفت!! از اونجایی که دست مامان طیبه شکسته و تا آخر این هفته باید تو گچ باشه اصلا روم نمیشد تورو هرروز بذارم و برم سرکار،داشتم از رفتن پشیمون میشدم که مادرجونت فهمید و کلی منو بابت ضعیف بودنم و زود تسلیم شدنم دعوا کرد(از اونجاییکه مامان خانم ما تو جوونی کلی فرصت شغلی داشته و فرصت سوزی کرده و الان که همه از دورش پراکنده ش...
نویسنده :
مامان سمانه
22:05